انسان با احساسش زنده است و من نیز از آن جدا نیستم، این لحظات احساس می کنم، اتفاقی به شتاب در زندگیم در حال افتادن است، درست مثل برخورد اولین شهاب سنگ به زمین، که موقعیت جغرافیایی آن را دست خوش تغییر کرد و این لحظات تنها می توانم به قرآن پناه ببرم و شاید گاهی با عزرائیل که گوشه اتاق دارد مرا نگاه می کند، کمی درد و دل کنم. به قول شهید آوینی مرگ آغاز است و من این آغاز را با همه وجود می پذیرم، چون می دانم جسمم بعد از مرگ، حکم زمانی را پیدا می کند، که ناخن اضافه دست یا پایت را گرفته ای، ناخنی که گوشه کرده بود و جسمت را زحمی کرده بود، بعد ان تکه بی ارزش را می گیری و در حالی که عافیت لبخند رضایت گوشه لبت است، با آن تکه بازی می کنی، فشارش می دهی و او در دست تو تسلیم است و من چرا از فشار قبر بترسم، که روحم در آسمان هاست و از کالبد بی مقدارم که زندان دنیای من بود، رها شده ام. اما این حس شوم، حس مرگ نیست، نفس های عزرائیل هم نیست. حس از دست دادن جایگاهیست، که پیش از این ها برایش سوره ناس را بارها باید می خواندم و خدا می داند که هیچ قدمی بی اذن او و استخاره برنداشتم، حال که عده ای چون گرگان گرسنه در دل زمستان سرد دورتا دورم را گرفته اند و هر لحظه دایره را تنگ تر می کنند و چه حس تلخیست آینده را دیدن و سکوت کردن و چه لذت شیرینیست به خدا پناه بردن از شر حاسد و جن و انس و من که آینده ام را به خدا سپرده ام، هر چند احساسم می گوید، خبری ناگوار در راه است، یادم باشد این چند روز صدقه دهم و کار و بار و زندگی را به او بسپارم

 

نگاه عارفه آیت الله بهجت(ره) به مرگ

  

نگاه عارفانه حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) به مرگ 
ای انسان ! زمان مرگت پریشان نباش و به جسم با ارزش خود اهتمامی نداشته باش ! چرا که مسلمین کارهای لازم را میکنند :
لباسهایت را از تنت درمیاورند ، غسلت میدهند ، کفنت میکنند ، از خانه ات بیرونت میکنند و تو را به خانه ی جدیدت (قبر) میبرند ؛ خیلیها برای تشییع جنازه ات کارهایشان را تعطیل کرده و حاضر میشوند ؛ از وسایل شخصی ات خلاصی انجام میگیرد.
کلیدهایت ، کتابهایت ، کیف و کفشهایت ، لباسهایت ، ... و اگر خانواده ات توفیق یابند شاید آنها را صدقه کنند.
مطمئن باش مردم و دنیا بر تو حسرتی نمیخورند. تجارت و اقتصاد ، استمرار می یابد. شغل و وظیفه ی تو به دیگری واگذار میگردد. اموال و دارایی هایت تقسیم میشود و ورثه آنها را تصاحب میکنند. در حالی که تو از " ریز ریز " حساب گرفته میشوی !
اولین چیزی که از تو ساقط میشود اسمت است لذا وقتی میمیری میگویند : " جناره ". تو را به نامت صدا نمیزنند ! وقتی میخواهند بر تو نماز بخوانند میگویند : " جنازه کجاست؟ ". تو را به نامت صدا نمیزنند ! و زمانی که میخواهند تو ‌را دفن کنند میگویند : " میت را نزدیک کنید ". تو را به اسم صدا نمیزنند.
پس مواظب باش ؛ چهره ، اموال ، نسب و قبیله و پست و مقامت تو را نفریبد. چقدر این دنیا بی ارزش است و آنچه در پیش رو داریم چقدر عظیم میباشد. بعد از وفاتت ، سه نوع اندوه بر تو خواهد بود :
1- کسانی که شناخت سطحی از تو دارند میگویند : بیچاره ! 
2- دوستانت چند ساعت و یا نهایتا چند روز برایت اندوهگین میشوند و سپس به شوخی و خنده های خود میپردازند
 3- عمیقترین اندوه و غم داخل خانه خواهد بود. خانواده ات یک هفته ، دو هفته ، یک ماه ، دو ماه و یا نهایتا یک سال غمگین میشوند و سپس تو را در بایگانی خاطرات قرار میدهند !
و اینچنین داستان تو در بین مردم تمام میشود و داستان حقیقی تو شروع میشود : " آخرت ".
جمال ، مال ، سلامتی ، فرزندان ، ... از تو زائل شد. از خانه و کاشانه ات جدا شدی ! و از همسرت نیز ... زندگی واقعی شروع شد.
و سؤال اینست : " برای قبر و آخرتت چه آماده نموده ای؟ ". این حقیقتی است که جای تامل دارد.
حریص باش بر : " فرائض ، نوافل ، صدقه ی پنهانی ، عمل صالح ، نماز تهجد ... ". شاید نجات یابی !
اگر به وسیله ی این متن برای یادآوری مردم همکاری نمودی ، إن شاء الله اثر این یادآوری را روز قیامت ، در میزان حسنات خود خواهی یافت.
" و ذكّر فإن الذكرى تنفعُ المؤمنين : و ( پیوسته ) پند ( و تذکر ) بده زیرا که بی گمان پند ( و تذکر ) مؤمنان را سود میبخشد ". 
چرا میت اگر به عقب برگشت داده شود " صدقه " را اختیار میکند؟ چنانچه خدا میفرماید :
" رب لولا أخرتني إلى أجل قريب ! فأصدق : پروردگارا ، اى كاش ( مرگ ) مرا مدت كمى به تاخير مى انداختى ، تا ( در راه تو ) صدقه بدهم ".
علما فرمودند : " صدقه را ذكر ننمود مگر به خاطر اثرات عظيم صدقه كه بعد از موتش مشاهده مینمايد ! "
پس زیاد صدقه دهید چرا که مؤمن در روز محشر ، زیر سایه ی صدقه ی خود خواهد بود.